گل بیتا پارت 13

ساخت وبلاگ
    دوباره فکرم به سمت دزد موبایل رفت ، کنجکاوی امانم نمی داد و می خواستم حتما بفهمم کار کیست! موبایل را همانجا روی اُپن گذاشتم و دنبال احسان بیرون رفتم. حدوداً همه برای بازی جمع شده بودند ؛ به جز چند گل بیتا پارت 13...ادامه مطلب
ما را در سایت گل بیتا پارت 13 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman023 بازدید : 99 تاريخ : پنجشنبه 6 تير 1398 ساعت: 5:44

    ساعت هشت شب بود که از باغ خارج شدم و در ماشین منتظر نشستم و صدای موزیک را زیاد کردم. خیلی توی چشم بودم چون هر کسی که از در خارج می شد اول به من نگاهی می کرد و بعد به راهش ادامه می داد. کمی بعد مین گل بیتا پارت 13...ادامه مطلب
ما را در سایت گل بیتا پارت 13 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman023 بازدید : 89 تاريخ : پنجشنبه 6 تير 1398 ساعت: 5:44

    سرم را پایین گرفتم و با صدای بلند سلام کردم. امید با بی محلی جواب سلامم را داد و دوباره به راه رفتنش ادامه داد. به نظرم اصلا یک درصد هم احتمال نمی داد من دزد باشم. رفتم ، پشت سرش ایستادم و گفتم :« گل بیتا پارت 13...ادامه مطلب
ما را در سایت گل بیتا پارت 13 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman023 بازدید : 100 تاريخ : پنجشنبه 6 تير 1398 ساعت: 5:44

    امید مرا مسخره می کرد و من خوشحال بودم. هنوز موبایل را رو به او گرفته بودم و دستم خشک شده بود. امید همانطور که می خندید ، موبایل را از دستم گرفت و با تمسخر گفت :« موفق باش! » و برعکس مسیری که من ا گل بیتا پارت 13...ادامه مطلب
ما را در سایت گل بیتا پارت 13 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman023 بازدید : 101 تاريخ : پنجشنبه 6 تير 1398 ساعت: 5:44

یک هفته بعد دوباره روز یکی از دورهمی های همیشگی بود. می دانستم اگر امید دوباره من را ببیند ، حتما مسخره ام می کند. روی مبل نشسته بودم که امید از راه رسید ؛ کم کم جلو آمد. از جایم بلند شدم تا به او سلا گل بیتا پارت 13...ادامه مطلب
ما را در سایت گل بیتا پارت 13 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman023 بازدید : 102 تاريخ : پنجشنبه 6 تير 1398 ساعت: 5:44

چند روز گذشت ، تعطیلات خیلی خسته کننده شده بود. دوست داشتم به کاری مشغول شوم تا حوصله ام سر نرود. قبلا کار های زیادی انجام می دادم مثلاً با دوستانم به استخر و سینما می رفتم ، تابلو می کشیدم دستبند و گ گل بیتا پارت 13...ادامه مطلب
ما را در سایت گل بیتا پارت 13 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman023 بازدید : 93 تاريخ : پنجشنبه 6 تير 1398 ساعت: 5:44

چند دقیقه مشتری نداشتم و در حال خودم غرق بودم که با صدای فریاد کسی از جا پریدم که می گفت :  « اوی ، حواسِت کجاست؟ » سرجایم ایستادم ، تعجب کردم ؛ چند بار محکم پلک زدم و دوباره نگاه کردم... امید؟! اینجا گل بیتا پارت 13...ادامه مطلب
ما را در سایت گل بیتا پارت 13 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman023 بازدید : 98 تاريخ : پنجشنبه 6 تير 1398 ساعت: 5:44

  « بیتا » وقتی در راه برگشت به خانه بودیم ؛ موبایل امید خاموش ب&# گل بیتا پارت 13...ادامه مطلب
ما را در سایت گل بیتا پارت 13 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman023 بازدید : 119 تاريخ : يکشنبه 27 خرداد 1397 ساعت: 3:27

   تا دو ساعت منتظر شدم که بالاخره موبایل امید زنگ خورد. روی می گل بیتا پارت 13...ادامه مطلب
ما را در سایت گل بیتا پارت 13 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman023 بازدید : 109 تاريخ : يکشنبه 27 خرداد 1397 ساعت: 3:27

  صدای اس ام اس موبایل امید بلند شد.  آدرس را فرستاده بود و پایی&# گل بیتا پارت 13...ادامه مطلب
ما را در سایت گل بیتا پارت 13 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roman023 بازدید : 107 تاريخ : يکشنبه 27 خرداد 1397 ساعت: 3:27